تنها ماندم


همه شب نالم چون نی
که غمی دارم، که غمی دارم

دل و جان بردی امّا
نشدی یارم، یارم...

با ما بودی، بی ما رفتی
چون بوی گل به کجا رفتی؟

تنها ماندم، تنها رفتی...

چو کاروان رود، فغانم از زمین، بر آسمان رود
دور از یارم، خون می بارم...

فتادم از پا ز ناتوانی، اسیر عشقم، چنان که دانی
رهایی غم نمی توانم، تو چاره ای کن، که می توانی

گر ز دل بر آرم آهی
آتش از دلم ریزد
چون ستاره از مژگانم
اشک آتشین ریزد

چو کاروان رود، فغانم از زمین، بر آسمان رود
دور از یارم، خون می بارم...

نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم

ای شادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما، چون دل ما، سوی کجا رفتی؟

تنها ماندم، تنها رفتی...

به کجایی غمگسار من؟ فغان زار من بشنو باز آ، باز آ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو باز آ

باز آ، سوی رهی

چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافله ی باد صبا رفتی...

تنها ماندم...
تنها رفتی...



خواننده: غلامحسین بنان
آهنگساز: مرتضی محجوبی
شاعر: رهی معیّری


دانلود
نظرات 1 + ارسال نظر
MM شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:10 ق.ظ

aliy bod
aliy
fetadam az pa ze na tavani...
asire eshgham...
chenan ke dani..
rahayi az gham nemitavanam...
to chareyi kon
ke "mitavani"vaghean zibast...^_^

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد